به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ ورق زدن سفرنامههای سیاحان غربی که ایران عصر قاجار را در یادداشتهای خود ترسیم کردند، حکایت از این مطلب دارد که آنها به جزئیاتی در رفتار و آداب ایرانیها دقت کردهاند که این جزئیات در آثار نویسندگان ایرانی کمتر مورد توجه قرار گرفته است. کاوش در این سفرنامهها تصویری از سنتها و آئینهای ایرانیان در سدههای گذشته به دست میدهد که اگرچه گاه با برخی اشتباهها و سوءبرداشتها همراه است اما در کل در شناخت ایرانیان در روزگار گذشته سودمند است.
نگاه گوبینو به آداب توده مردم
در این گزارش برای بررسی آداب و فرهنگ رمضان در بین ایرانیان سراغ کتاب «افسانههای آسیایی» اثر ژوزف آرتور کنت دوگوبینو ترجمه عبدالحسین میکده، «سرزمین آفتاب» تالیف هاینریش کارل بروگش برگردان مجید جلیلوند، «سفرنامه بارنز: سفر به ایران در عهد فتحعلیشاه قاجار» اثر آلکس بارنز با ترجمه حسن سلطانیفر، «ارواق ایرانی» نوشته کلود آنه مترجم ایرج پروشانی و سفرنامه «ایران در یک قرن پیش» اثر چارلز جیمز ویلز برگردان غلامحسین قراگوزلو رفتهایم.
ژوزف آرتور کنت دوگوبینو، نویسنده و سیاستمدار فرانسوی در سال ۱۸۱۶ در شهر ویلدآوری متولد شد و پس از پایان تحصیلات خود در سال ۱۸۴۹میلادی از دوره جوانی وارد عرصه سیاسی شد. وی به تدریج نمایندگی سیاسی فرانسه در کشورهای سوئیس، یونان، ایران، برزیل و استکهلم را از آن خود کرد و در سال ۱۸۵۱ به سمت دبیری هیات اعزامی برن و سپس در هانور برگزیده شد.
گوبینو در سالهای ۱۲۷۴ ـ ۱۲۷۱ ه. ق (۱۸۶۴ ـ ۱۸۶۲. م) در عصر قاجار و در دوره حکومت ناصرالدین شاه، وزیر مختار دولت فرانسه در تهران بود و حدود سه سال در ایران اقامت گزید که این اقامت و معاشرت با مردم و ارتباط با فرهنگ ایرانی در طی چند سال، نوشتن سفرنامهای درباره ایران با نام «سه سال در ایران» را در پی داشت. وی در این سفرنامه به موضوعات مهمی چون آداب و سنت توده مردم، وضعیت فکری، اعتقادی و روابط اجتماعی آنان پرداخته و میان رفتار و آداب مردم ایران و مردم اروپا، به ویژه فرانسه به مقایسه میپردازد.
تظاهر به روزه و چشم انتظار افطار
خاورشناس فرانسوی در کتاب افسانههای آسیایی انعکاس برخی سنتها، آئینها و باورهای مشرق زمین و به ویژه ایران را مورد توجه قرار داده است. وی با حضور در ایران تلاش کرده به بسیاری از ویژگیهای مردم و نوع زندگی و اعتقادات عامیانه آنها دسترسی پیدا کند. «افسانههای آسیایی» برخلاف نامش به بیان حکایتها و داستانهایی درباره ایران اختصاص دارد.
کاردار و وزیر مختار فرانسه درباره شیوه روزهداری برخی افراد که تظاهر به روزهداری میکنند، مینویسد: «یکی از عصرهای ماه مبارک رمضان بود. متاسفانه باید بگویم که مومنین در این ماه خیلی کم در پی زهد و تقوای واقعی میروند، بلکه غالبا به تزویر و تظاهر پرداخته، در گوشه و کنار شکم خود را از لذایذ و نعمات سیر میکنند، ولی در ظاهر، بخصوص هنگام عصر چشم خود را به آفتاب دوخته و در انتظار غروب مینشینند.»
برگزیدهترین قوم روی زمین در زیباترین سرزمین
هاینریش کارل بروگش، خاورشناس آلمانی در قرن نوزدهم، دوبار در دوران قاجار به ایران سفر کرده و دو اثر با نامهای «در محضر سلطان صاحبقران» و «در سرزمین آفتاب» از خود به یادگار گذاشته است. دكتر بروگش شرقشناس بزرگ و استاد دانشگاه برلين در سال ۱۸۵۷ م. که برای نخستين بار ميان دولت پروس و ايران قرارداد گمركی به امضا رسيد و به دنبال آن هياتی به ايران آمد، به عنوان مستشار، این هيات را همراهی میكرد. وی در قرن نوزدهم و در عصر ناصرالدین شاه قاجار به ایران آمد. این شرقشناس آلمانی درباره نقاط ضعف ایرانیان مینویسد: «ایرانیان در کنار صفات و خلق و خوی پسندیده، نقاط ضعفی هم دارند که معمولا از نظر سیاحان و کلا از دید یک ناظر تیزبین بیطرف مخفی نمیماند.»
بروگش با اشاره به خلق و خوی ایرانیان و مقایسه با اروپاییان آورده است: «ایرانی به عقیده خودش برگزیدهترین قوم روی زمین است؛ و کشورش نیز زیباترین کشور دنیاست و با وجودی که کمکم به این نتیجه رسیده که فرنگستان هم از حیث داشتن افراد متمدن و مناظر طبیعی هیچ کم و کسری ندارد، با این حال پیشداوریهای موجود باعث میشود که از هر نوع مقایسهای که به زیان کشورش تمام شود، اجتناب ورزد.»
نگاهی به کتاب «سرزمین آفتاب» بروگنش حاکی از این است که وی با کنکاش در خلق و خوی ایرانیان به دنبال نگارش ویژگیهای شخصیتی آنها است و در عین حال که ایرانیان را در برخی موارد با اروپائیان مقایسه نیز کرده، اما از بیان صفات منفی آنها با تکیه بر آداب، سنتها و باورهایشان نیز پرهیز ندارد.
سفیر آلمان که با نگاه تیزبینانه سعی در روایت ایرانیان از دیدگاه خود دارد، وی با تکیه به آداب ماه رمضان درباره آداب سفر در این ماه آورده است: «وقتی که یک ایرانی شیعه قصد دارد در این ماه به مسافرت برود، باید از نظر شرعی سنجیده شود، چون اگر بیش از چهار فرسخ از شهر خود دور شود، مسافر تلقی میشود و میتواند روزه خود را نگیرد.»
اهمیت تلاوت قرآن در ماه رمضان به روایت الکس بارنز
الکس بارنز، عضو انجمن سلطنتی انگلستان و مأمور عالی رتبه كمپانی هند شرقی بود، وی در ایام سلطنت فتحعلی شاه قاجار و در سال ۱۸۳۱ میلادی به ایران آمد. ستوان بارنز طی سالهای ۱۸۳۱ تا ۱۸۳۳ میلادی به مناطق شمال شرق ایران رفته و توصیفات مفصلی از مناطقی که دیده و اهالی آن، بهویژه ترکمانان انجام داده است. وی هم با ادبیات انگلیسی آشنا بوده و هم فارسی را بهخوبی میدانسته است. برخی ایرانشناسان داخلی معتقدند اغلب اظهار نظرهای وی منصفانه نیستند و گرایش تعصبآمیز فکری، مذهبی و سیاسی این سیاح را منعکس میکند.
سفرنامه بارنز یکی از انبوه سفرنامههایی است که بر حسب ماموریتی به وی محول شده و به نگارش درآمده و سفرنامه تقریبا دستوری است. سفر دور و درازی که با هزینه بریتانیا انجام شده و بارنز در این سفر ماموریت داشته تا اطلاعات دقیقی درباره شهرهای ایران و خلق و خوی مردمان آن کسب کند. بر همین اساس در بررسی اطلاعات داده شده از این سفرنامه باید جانب احتیاط را رعایت کرد. اگرچه در این سفرنامه اطلاعات بسیاری از ترکمنها و خراسان نوشته شده و به برخی اعتقادات مذهبی شهرهای ایران اشاره شده که در این اشارات برخی اشتباهات رخ داده از جمله اینکه امام رضا(ع) را امام پنجم شیعیان نامیده است.
با همه انتقاداتی که به «سفرنامه بارنز: سفر به ایران در عهد فتحعلیشاه قاجار» وارد است، با این وجود یادداشتهای وی اطلاعات مفیدی درباره کاروانسراها، برخی جنگهای داخلی در ایران عهد فتحعلیشاه و نکات بسیار دیگری را منعکس کرده که حائز اهمیت است و مورد رجوع بسیاری از ایرانشناسان و پژوهشگران است.
بارنز، افسر انگلیسی که در سفرنامه خود به عقاید مذهبی ایرانیان توجه خاصی داشته، درباره برخی اعمال مذهبی آنها در ماه رمضان مینویسد: «خواندن و تلاوت قرآن که کار والایی است، در این ماه از ثواب بسیاری برخودار است.»
تاثیر گوبینو در تشویق کلود آنه به سفر به ایران
ژان شوپفر مشهور به کلود آنه در ۲۸ مارس ۱۸۶۸ در مرژ از شهرهای سوئیس در خانوادهای متوسط اما مرفه چشم به جهان گشود. پدرش، چنانکه خود میگوید مردی ادبدوست و با ذوق بود و کتابخانهای ارزنده در اختیار داشت. وی در اثر تحصیل در کالج لور و احتمالا در نتیجه خواندن آثار گوبینو به جهانگردی و آشنایی به تمدنهای سرزمینهای دور دست علاقهمند میشود.
کلود آنه نخست به سیاحت در نواحی مختلف فرانسه میپردازد و خاطرات این سفر را در مجموعه داستانهای کوتاه به طبع میرساند و پس از آن برای نخستین بار از طریق روسیه و قفقاز به ایران سفر میکند و گزارش این سفر را در کتابی به نام «گردش در ایران با اتومبیل» در سال ۱۹۰۷ در پاریس به چاپ میرساند. آنه در آغاز قرن بیستم، شاید در جستجوی عتیقه و اشیاء قدیمی و نسخههای خطی، چند بار به ایران سفر کرده و در نتیجه این بازدیدها دلبستگی خاصی به ایران پیدا کرد. تا به آنجا که گذشته از کتاب «گردش در ایران با اتومبیل» آثار دیگری نیز درباره ایران از وی به یادگار مانده است.
کلود آنه در هشتم ژوئیه ۱۹۰۹ از طریق قفقاز و بندر انزلی به ایران وارد شده و پس از قریب دو ماه توقف در تهران و بازدید این شهر از راه مازندران به خراسان رفته و از آنجا به مرو و بخارا و سمرقند سفر کرده و از طریق روسیه به اروپا بازگشت. وی همچنین در ماه مارس سال بعد یعنی در سال ۱۹۱۰ همراه همسرش برای سومین بار به ایران آمده و از قم، کاشان و اصفهان، اراک و همدان دیدار کرد. بنابراین هفت فصل از کتاب «اوراق ایرانی» مربوط به شرح سفر سال ۱۹۰۹ و سه فصل آخر کتاب خاطرات سفر ۱۹۱۰ را دربرمیگیرد.
از سفره ایرانی تا جوی کوچک علاءالدوله
مولف کتاب «اوراق ایرانی» نخست، از ورود خود به ایران پس از طی طریق از دریای خزر تا تهران سخن گفته و سپس جلوههایی از آداب و رسوم ایرانی نظیر آداب سفره چیدن و چگونگی تهیه غذاهای ایرانی و ترتیب مهمانی و همچنین از آمد و شد خود به قصر سلطنتی و وضع نامطلوب خیابانها و آلودگی آب تهران و جوی کوچک علاءالدوله سخن رانده است.
فایده کتاب «اوراق ایرانی» به اشاراتی که به وقایع سیاسی زمان دارد، منحصر نمیشود، زیرا نویسنده در این کتاب همه خاطرات و استنباطهای گوناگون خود را در زمینههای مختلف زندگی اجتماعی ایران ذکر کرده و این امر، کتاب وی را از لحاظ محتوا بر مسائلی که میتواند کم و بیش روشنگر اوضاع اجتماعی و اداری آن روزگار باشد، نیز سودمند ساخته است.
سیاح اروپایی که در دوره مشروطیت از ایران بازدید کرده درباره قصد و غرض ایرانیان از روزهداری در ماه رمضان مینویسد: «هدف از گرفتن روزه در این ماه برای مسلمانان آمرزش و بخشایش گناهانشان است.»
ایران از ورای یادداشتهای کالسکهسوار انگلیسی
چارلز جمیز ویلز که در ایران با نام دکتر ویلز شناخته شده است به عنوان پزشک و جهانگرد در سالهای ۱۸۸۱-۱۸۶۶. م در مناطق گوناگون ایران زیسته و طبابت کرده است. ویلز تجربه زندگیاش را در این سالها نوشته و در سال ۱۸۹۳ در لندن منتشر کرده است.
سفرنامه دکتر ویلز با عنوان «ایران در یک قرن پیش» در ایران منتشر شده که به بررسی اوضاع ایران در عصر قاجار میپردازد. سفرنامهای که اطلاعات بسیار مفیدی درباره نحوه زندگی مردم و هزینههای آنها و همچنین شرایط اصفهان در دوره قاجار را شرح داده است.
ویلز به دلیل اقامت طولانی در ایران عصر قاجار به بیان جزئیات بسیاری از زندگی و آداب و رسوم مردم پرداخته است اما برخی معتقدند که سفرنامه وی به دلیل ماموریتی که از طرف انگلیس برای شناخت ویژه ایران داشته، با اغراض سیاسی آمیخته شده است. با وجود این یادداشتهای این پزشک انگلیسی، یک قرن تلخ و پرحادثه توام با ناتوانیها و خیانتهای زمامداران و دولتمردان دوران سلطنت قاجار و خوانین و شاهزادگان را در بردارد.
از بیصداقتی اصفهانیها و تهرانیها تا اعتماد به شیرازیها
سیاح انگلیسی به عنوان پزشکی که در خدمت دولت انگلیس بوده، مدت پانزده سال، با وجود اداره یک درمانگاه و پرداختن به امر طبابت سوار بر کالسکه به اقصی نقاط این مملکت سفر کرده و از نزدیک به آداب و رسوم مردم پی برده است.
ویلز به دلیل مسافرتهایی فراوانی که به ایران داشته، به نوعی شناخت از مردم برخی شهرها رسیده که این شناخت را با بیان برخی صفات افراد هر شهر بیان میکند، وی درباره برخی اخلاقهای اصفهانیها و شیرازیها آورده است: «از اصفهانیها و تهرانیها، انتظار صداقت نمیتوان داشت، اما، شیرازیها بسیار قابل اعتمادند. یک عادت خاصی در اصفهان وجود دارد: مردی میرود سراغ تاجر و قراری میگذارد. صبح روز بعد، «دبه» در میآورد و میکوشد به تعهداتش عمل نکند و خیلی خونسرد میگوید «مغبون شدم». در نتیجه، معامله باطل است. برای کاستن از قیمت توافق شده یا وقتی قیمت محصول متغیر است، مثل تریاک و برای بهره گرفتن از بالا و پایین رفتن قیمت در بازار، این کار بسیار متداول است. به همین دلیل، همه قراردادها، باید کتبی باشد و در اصفهان هم برای کاستن از احتمال به هم زدن معامله، دادن بیعانه مفید است.»
فریاد جارچی دورهگرد برای آخرین پک تریاک
پزشک انگلیسی با نگاه ویژهای به مصرف تریاک در ایران سراغ آداب رمضان رفته و با اشاره به طیف خاصی از مردم که مبادرت به گرفتن روزه در ماه رمضان میکنند، آورده است: «در ماه رمضان یک نفر چارچی دولتی در میان کوچه و خیابان به راه میافتد و به صدای بلند فریاد میکشید: آهای چای است و تریاک، چای است تریاک، این جار زدن یک نوع آگاهیدهی به اشخاص بود تا قبل از دست دادن فرصت آخرین پک تریاک و قلیان خود بزنند، ضمن بدهان انداختن قرص تریاک چای داغی به دنبال آن بنوشند.»
در این گزارش نیز سیاحان اروپایی با نگاه ویژه به آداب و سنتهای رمضان در میان ایرانیان بر برخی رفتارهای منفی تکیه کردند و با حضور در میان مردم بدون پردهپوشی به انعکاس خلقیات ایرانیان در این برهه پرداختند. اگرچه اهمیت این ماه نیز از چشم آنها پنهان نمانده و شاید شرایط ویژه این ماه باعث شده تا به آن نگاه ویژهای داشته باشند.
نظر شما